اندر احوالات مهمانی
چهارشنبه از صبح زود حسابی چسبیدم به کارای خونه.مامی و زری هم ساعتای 10 اومدن.پدرشوهر گرام هم که همیشه میاد یه سرکی میکشه و اینبار به بهانه عوض کردن قفل در اومده بود .حسابی خونه رو تمیز کردیم.نهار هم یه قورمه سبزی خوشمزه درستیدم .ساعتای 4.5 هم شوهری اومد و لا لا کرد.مامان گلم که روزه بود و یه لحظه هم استراحت نکرد وقتی هم که افطاریشو خورد سه نفری با زری کوچیکه رفتیم بیرون گردی.من یه پیراهن خیلی ناز خریدم ولی به قیمت گرون و مطمئن بود شوهری پدرمو در میاره .چون هفته پیش یه پیراهن خریده بودم. خلاصه شوهری اومد دنبالمون و یه سری خرید دیگه کردیم و مامی اینا رو رسوندیم و مثل همیشه با یه دعوا و بحث اومدیم خونه. پنج شنبه...
نویسنده :
مامان الی
17:54